نوشته اصلی توسط
animo
سلام دوست عزیزم ، ازتون سپاسگذارم که درحل مشکلاتم کمکم میکنید واقعیتش اینه که احساس رضایتی ندارم !!!! از خودم انتظار شق القمر ندارم اما دوست دارم لااقل بعنوان ی ادم ، مفید باشم حقیقتش از خانومها کمی میترسم چون فکر میکنم که خیلی پیچیده هستند و برای همینم هیچوقت بسمتشون نرفتم ! حالا شما میفرمایید چرا ازدواج نمیکنم؟؟؟؟؟ بعدشم کدوم دختری حاضر میشه با یک دیوونه یا چه مبدونم افسرده دوست باشه ؟ حالا چه برسه به ازدواج؟؟؟؟ از همه هم مهمتر درسته مرد هستم اما فوق العاده احساسیم !!! فوق العاده !!!! و همین باعث میشه بترسم باکسی دوست بشم و بهش وابسته بشم و یکمرتبه برود!!!!!! واویلا ، دیگه حتی همین امیر نصفه و نیمه هم نخواهد ماند ، اینم حقیقتش